
اقتصاد ایران پیش از این که با کشف منابع نفتی در معرض بیماری هلندی قرار بگیرد، مثل اغلب اقتصاد های دنیا بر انجام کار و کسب درآمد همراه با زحمت استوار بود،کاتوزیان در توصیف وضعیت اقتصادی ایران پیش از تولید صنعتی نفت در قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) از عبارت "خودبسندگی سنتی " استفاده کرده است که نشان میدهد دستگاه دیوانی و دولتی گستردهای در جامعه وجود نداشته و دلیل گسترش نیافتن دیوانسالاری نیز محدودیت تواناییهای مالی دولت بوده است که عمدتاً برآمده از مالیاتهای ارضی، سرانه، مالیات بر درآمد پیشهوران و تعرفههای گمرکی بود. در این میان، با توجه به ساختار کشاورزی اقتصاد ایران، مالیات ارضی بیشترین سهم را داشت. البته در اواخر این قرن، به روشهای دیگر کسب درآمد برای دولت مانند واگذاری امتیازات تجاری به خارجیان، وامهای مستقیم خارجی و فروش مناصب دولتی نیز توجه شد که البته این به معنای کاهش فشار مالیاتی بر بخش کشاورزی نبود، بلکه نشاندهنده رشد مخارج دربار بود.
اما با رشد سهم درآمد نفتی ، پول نفت جایگزین همه درآمدهایی شد که پیش از آن به زحمت کسب می شد و این افزایش درآمد آسان با رشد بوروکراسی دولتی وساختارهای دولت همراه شد و این رشد تا امروز بدون انقطاع تا امروز ادامه پیدا کرده است به طوریکه امروزه دولت به تنهایی بیش از 80 درصد از اقتصاد کشور را در دست دارد و وابستگی بودجه سالانه اش به درامدهای نفتی در سال جاری به رقمی معادل بیش از هفتاد درصد رسیده است و البته این شامل درآمدهای مستقیم و غیر مستقیم حاصل از فروش نفت،گاز و دیگر فراورده ها و مشتقات نفت است.
درآمدهای مالیاتی دولت طی سالهای 84 تا 89 رشد محسوسی داشته است و برای اقتصاد دولتی ایران که معتاد به درآمدهای نفتی است این عملکرد مثبت قابل تقدیر بوده است ولی واقعیت آن است انچه به رشد درآمدهای مالیاتی در اقتصاد ایران منتهی شده نمی تواند تداوم داشته باشد و در صورتی که دولت نتواند طرحی مانند مالیات بر ارزش افزوده را به درستی اجرا کند به طور حتم افت نسبی درآمدهای مالیاتی که در سال 89 و بعد از سه سال سیر صعودی پدید آمده است به سرازیری تبدیل خواهد شد.
درآمدهای مالیاتی دولت طی سالهای 84 تا 89 رشد محسوسی داشته است و برای اقتصاد دولتی ایران که معتاد به درآمدهای نفتی است این عملکرد مثبت قابل تقدیر بوده است