اقتصاد مقاومتی یک نوع نگاه راهبردی است و به این معناست که مطالعات و اقدامات ما بر مبنای چهار اصل کلیدی در راهبردها باشد.


اقتصاد مقاومتی

اقتصاد مقاومتی یک نوع نگاه راهبردی است و به این معناست که مطالعات و اقدامات ما بر مبنای چهار اصل کلیدی در راهبردها باشد.

اینکه تهدیدها و فرصت‌های ما چیست و نقاط قوت و ضعف ما چیست ؟ اگربتوانیم تهدیدها را شناسایی کنیم و منظور از تهدید ها، تهدیدهایی است که در آینده نیز ممکن است با آن مواجه شویم و متناسب با تهدید‌ها برنامه‌ریزی کنیم موفق خواهیم شد. بدیهی است این برنامه‌ریزی نیز نباید بر اساس نگاه رویایی و دست‌نیافتنی و بر اساس نقاط قوت و فرصت‌های موجود باشد. اگر این کار کردیم می‌توانیم ادعا کنیم که حتی تهدید‌ها هم قابلیت تبدیل به فرصت دارند.

در زمان حاضر اقتصاد کشور ما قوت‌های بسیاری دارد که به صورت بالقوه و بالفعل است و استفاده نمی‌شوند. به عنوان مثال مالیات یکی از نقاط قوت بالفعلی است که متأسفانه هم اکنون مبتنی بر اقتصاد ملی نیست.

همان طور که می‌دانیم، مالیات یک کارکرد بودجه‌ای دارد، یک کارکرد اقتصادی و یک کارکرد اجتماعی.

اما در زمان حاضر مالیات را تنها با کارکرد بودجه‌ای می‌نگریم، در حالی که مالیات باید کارکرد اقتصادملی و اجتماعی داشته باشد تا مانند روغن روان کننده چرخ‌های اقتصاد نقش خود را ایفا کند و از سوی دیگر در نظام تأمین اجتماعی با بازتوزیع و کمک به اقشار کم درآمد و حمایت از تولید اقتصاد را در مسیر درست هدایت کند.

شاید اگر به یگ گروه خبره دو سال فرصت می‌دادیم که مثلاً در ارتباط با بانک مرکزی نقاط قوت و ضعف‌های بانک مرکزی چیست، نمی‌توانستند این تحریم‌هایی را که از سال 91 اعمال کردند، اجرا کنند

همچنین قوانین مالیاتی نباید شکننده و سلبی باشد. یعنی ما باید بتوانیم ابزار مالیات را در اختیار اقتصاد ملی قرار دهیم و در هنگامی که لازم است معافیت‌ها را بسط و گسترش بدهیم. البته منظورم این نیست که اگر 10 سال پیش معافیت هایی را اعمال کردیم این معافیت‌ها ادامه‌دار باشد، بلکه بر اساس مقتضای زمانی و وضعیت اقتصادی انعطاف لازم را در جهت تحقق عدالت دارا باشد.

در زمان حاضر تنها کسانی بر اساس قانون، مالیات را پرداخت می‌کنند که به طور مرتب و ماهانه آن را می‌پردازند. در حالی که مشاغل آزاد و کاذب و دلالان خرده و عمده سهم خود را نمی‌پردازند. لذا انگیزه برای فعالیت در این نوع مشاغل که نقش مۆثری در اقتصاد ملی ندارند، بیشتر شده و تولیدکنندگان و حقوق‌بگیران فقط مالیات می‌پردازند.

این در حالی است که اقتصاد کشور ماه به ماه تحت تأثیر شرایط داخل و بین‌المللی در حال تغییر است و ما با تحقق اقتصاد مقاومتی در عرصه مالیات می‌توانیم به عنوان یک فرصت و نقطه قوت مالیات را به گونه‌ای تنظیم کنیم که نه تنها وابستگی به درآمدهای نفتی را کاهش بدهیم بلکه از تولید حمایت کرده و به ایجاد اشتغال منجر شود.

در زمان حاضر اقتصاد کشور ما قوت‌های بسیاری دارد که به صورت بالقوه و بالفعل است و استفاده نمی‌شوند. به عنوان مثال مالیات یکی از نقاط قوت بالفعلی است که متأسفانه هم اکنون مبتنی بر اقتصاد ملی نیست

لازمه این موضوع نیز انعطاف‌پذیری و به روز رسانی قوانین و ابزارهای مالیاتی است که اگر این اتفاق افتاد عدالت اجتماعی نیز برقرار می‌شود. اما متأسفانه الان در ارتباط با مشاغل و حتی مۆسسات این عدالت وجود ندارد و هم اکنون برخی مۆسسات هستند که فعالیت یکسان دارند اما برخی از آنها معاف از مالیاتند و برخی دیگر باید مالیات بپردازند.

اقتصاد مقاومتی

لذا باید در تحقق اقتصاد مقاومتی در موضوعات مختلف اقتصاد این چهار عنصر مدیریتی را شناسایی کرده و متناسب با آن مدیریت خود را اصلاح و برنامه‌ریزی کنیم.

به عنوان مثال در کشاورزی ما مشکل آب داریم. مصرف بهینه آب یعنی همان فرمایشات مقام معظم رهبری درباره اقتصاد مقاومتی. ما باید آبیاری‌های نوین را توسعه بدهیم. ما سد ساخته‌ایم و آب پشت سد داریم اما شبکه آبرسانی درست نداریم که آب را به زمین‌های حاصلخیز برسانیم. اصلاح این فرآیند یعنی اقتصاد مقاومتی.

همان طور که در بالا نیز به آن اشاره شد در همه موضوعات این نوع تفکر وبرنامه‌ریزی لازم‌الاجرا است. ما در زمان حاضر وابستگی شدیدی به کالاهای خارجی داریم که نیازمند اصلاح الگوی مصرف و مهندسی تولید با نگاه ارزش افزوده و فرصت‌های اقتصادی داریم. هم اکنون بیش از 120 محصول کشاورزی را بیمه می‌کنیم. در حالی که بیمه محصولات کشاورزی و حمایت‌های دولتی از محصولات باید هدفمند باشد و باید در ارتباط با کالاهای اساسی باشد و به انحای مختلف باید الگوی کشت خود را با برنامه‌ریزی و مدیریت اصلاح کنیم. در صنعت و حتی منابع دولت نیز باید چنین نگاه راهبری را اجرا کنیم و نقاط تهدید و ضعف خود را شناسایی کنیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۳
احمد جانقربانی

نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجی‌مان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بی‌فایده است. همین تحریمهایی که امروز علیه ملّت ایران اعمال میشود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرتهای خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حدّ کم قانع نیستند. وقتی که شما نگاه میکنید به بیرون، مواجه میشوید با یک مسئله‌ای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرتهای مستکبر با همراهی ایادی منطقه‌ای خودشان متأسّفانه به این نتیجه میرسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه میشوید با یک چنین مشکلی؛ وقتی نگاه به بیرون باشد، این است. وقتی شما نگاه به درون کردید، دیگر این‌جور نیست. امروز خارجی‌ها و رؤسای قدرتهای مستکبر میخواهند همین نگاه دوّم را در مردم ما تقویّت کنند.
من پیام رئیس جمهور آمریکا را که به مناسبت عید نوروز خطاب به مردم ایران ‌کرده است دیدم؛ او در این پیام میگوید که شما بیایید حرفهای ما را قبول بکنید؛ در واقع محتوا و محصول حرف او این است میگوید در مذاکرات هسته‌ای آن چیزی را که ما به شما دیکته میکنیم این را شما قبول بکنید تا در کشور شما ‌کار به وجود بیاید، ‌تا سرمایه به وجود بیاید، تا فعّالیّت اقتصادی در کشور شما راه بیفتد؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۱:۴۱
احمد جانقربانی



اقتصاد مقاومتی یک نوع نگاه راهبردی است و به این معناست که مطالعات و اقدامات ما بر مبنای چهار اصل کلیدی در راهبردها باشد.


اقتصاد مقاومتی

اقتصاد مقاومتی یک نوع نگاه راهبردی است و به این معناست که مطالعات و اقدامات ما بر مبنای چهار اصل کلیدی در راهبردها باشد.

اینکه تهدیدها و فرصت‌های ما چیست و نقاط قوت و ضعف ما چیست ؟ اگربتوانیم تهدیدها را شناسایی کنیم و منظور از تهدید ها، تهدیدهایی است که در آینده نیز ممکن است با آن مواجه شویم و متناسب با تهدید‌ها برنامه‌ریزی کنیم موفق خواهیم شد. بدیهی است این برنامه‌ریزی نیز نباید بر اساس نگاه رویایی و دست‌نیافتنی و بر اساس نقاط قوت و فرصت‌های موجود باشد. اگر این کار کردیم می‌توانیم ادعا کنیم که حتی تهدید‌ها هم قابلیت تبدیل به فرصت دارند.

در زمان حاضر اقتصاد کشور ما قوت‌های بسیاری دارد که به صورت بالقوه و بالفعل است و استفاده نمی‌شوند. به عنوان مثال مالیات یکی از نقاط قوت بالفعلی است که متأسفانه هم اکنون مبتنی بر اقتصاد ملی نیست.

همان طور که می‌دانیم، مالیات یک کارکرد بودجه‌ای دارد، یک کارکرد اقتصادی و یک کارکرد اجتماعی.

اما در زمان حاضر مالیات را تنها با کارکرد بودجه‌ای می‌نگریم، در حالی که مالیات باید کارکرد اقتصادملی و اجتماعی داشته باشد تا مانند روغن روان کننده چرخ‌های اقتصاد نقش خود را ایفا کند و از سوی دیگر در نظام تأمین اجتماعی با بازتوزیع و کمک به اقشار کم درآمد و حمایت از تولید اقتصاد را در مسیر درست هدایت کند.

شاید اگر به یگ گروه خبره دو سال فرصت می‌دادیم که مثلاً در ارتباط با بانک مرکزی نقاط قوت و ضعف‌های بانک مرکزی چیست، نمی‌توانستند این تحریم‌هایی را که از سال 91 اعمال کردند، اجرا کنند

همچنین قوانین مالیاتی نباید شکننده و سلبی باشد. یعنی ما باید بتوانیم ابزار مالیات را در اختیار اقتصاد ملی قرار دهیم و در هنگامی که لازم است معافیت‌ها را بسط و گسترش بدهیم. البته منظورم این نیست که اگر 10 سال پیش معافیت هایی را اعمال کردیم این معافیت‌ها ادامه‌دار باشد، بلکه بر اساس مقتضای زمانی و وضعیت اقتصادی انعطاف لازم را در جهت تحقق عدالت دارا باشد.

در زمان حاضر تنها کسانی بر اساس قانون، مالیات را پرداخت می‌کنند که به طور مرتب و ماهانه آن را می‌پردازند. در حالی که مشاغل آزاد و کاذب و دلالان خرده و عمده سهم خود را نمی‌پردازند. لذا انگیزه برای فعالیت در این نوع مشاغل که نقش مۆثری در اقتصاد ملی ندارند، بیشتر شده و تولیدکنندگان و حقوق‌بگیران فقط مالیات می‌پردازند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۵۳
احمد جانقربانی




نگاه مکاتب اقتصادی جهان به مالیات


● از خـــراج سلجوقـــی تــا مالیـــات امــــروزی

مالیات قدیمی‌ترین درآمد حکومت‌ها است و همواره در تعیین و تنظیم رابطه فرمانروایان و فرمانبرداران موثر بوده است.تاثیر این پدیده اساسا سیاسی بر رابطه حاکمان و مردم چنان عمیق و ریشه دار است که....
در متون ادبی و تاریخی کهن هرجا که می‌خواسته‌اند از دادگری حکومت‌ها یادی کنند به قطع یا کاهش «خراج ملک» اشاره کرده‌اند و آنگاه که خواسته‌اند بیدادگری حاکمی را به وضوح نشان دهند به میزان خراج ملک او اشاره کرده‌اند. در تاریخ ایران یکی از مشهورات اسطوره‌ای-تاریخی به نحوه خراج‌گیری مغولان و سلجوقیان و تدبیر خواجه نظام‌الملک برای دفع شر و فتنه خراجگیران اختصاص یافته است. گفته می‌شود ‌ترکان سلجوقی برای تحکیم موقعیت سیاسی، اداری و اقتصادی خود تصمیم گرفتند نظام مالیات سراسری اجرا کنند اما از آنجا که حتی دانش کافی برای بیان خواسته‌های خود نداشتند مدام از مصادیق سخن می‌گفتند و خواسته‌های جزئی را بر زبان می‌راندند:
ـ «زن، انگور، گندم، خرما، کشمش، عسل، رمه، شمشیر و...» خواجه نظام‌الملک که هم امور دیوانی و لشگری می‌دانست و هم دانش گسترده‌ای در حوزه‌های نظری و عملی سیاست داشت، آنان را گفت: «شما سه چیز می‌خواهید. خراج ملک، اطاعت رعیت و تدبیر امور. ترکان تایید کردند و کار به خواجه سپرده شد. نتیجه کار این شد که خراج ملک سامان گرفت و واقع‌بینی خواجه نظام‌الملک به دستگاه دیوانی سلجوقیان راه یافت. بر اثر این تدبیر، رعیت خراج داد، اما اسباب کسبش ویران نشد. تمکین کرد بی‌آنکه شلاق بدویت بر سرش فرود آید و ملک اداره شد بی‌حضور بی‌کفایت پادشاه و اطرافیانش.از این مقدمه موجز بر می‌آید که مالیات لزوما مبحثی مدرن نیست و در عصر حکومت‌های خودکامه هم وجود داشته است.
در آن دوران حاکمان با دسترنج مردم می‌زیستند و می‌جنگیدند و مردمان همواره شریک شکست آنان بودند. اما به هر حال از آنجا که هر دولتی هزینه‌ای دارد و محل تامین آن هم اتباع کشورند که از امنیت و رفاه کشور بهره‌مند می‌شوند، مالکیت با تغییر شکل‌های مکرر تا جهان امروز پاییده است. مالیات عهد قدیم با مالیات عهد جدید تفاوتی بنیادی دارد. مالیات قدیم ادای تکلیف و دین رعیت به حاکم بود که بابت پرداخت آن می‌بایست شاکر هم می‌بود.
زیرا پادشاه یا سلطان با قبول خراج بر رعیت منت می‌گذاشت و او را در خیل خادمان می‌پذیرفت. حال آنکه مالیات در عصر جدید بر آمده از اشکال مختلف قرارداد است که حاکم به عنوان «کارگزار امنیت و همچنین برای ارائه خدمات عمومی» دریافت می‌کند. این شکل مالیات در حکم دستمزد است و از بابت آن نه تنها ملت (رعیت سابق) وامدار دولت نمی‌شود بلکه ولی‌نعمت او می‌شود و می‌تواند دولت را بابت بی‌کفایتی‌هایش مواخذه کند.
این بحث در ۲۰۰ سال اخیر از موضوعات جدی علوم اقتصادی و سیاسی بوده و موجب پیدایش پرسش‌هایی بنیادی شده است. مهم‌ترین این پرسش‌ها این است که دولت اساسا حق اخذ چه میزانی از درآمد و دارایی شهروندان را دارد و دیگر اینکه مالیات‌های مأخوذه نصیب چه کسانی می‌شود؟ دست کم چهار مکتب اقتصادی عمده در جهان امروز به‌این پرسش‌ها، پاسخ‌هایی مدون داده‌اند که البته ارزش علمی آنها از جهت سازگاری اجزای نظریه یکسان نیست.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۹
احمد جانقربانی


 
مطهری

قسمت اول را اینجا ببینید

از مباحث گذشته روشن شد که اقتصاد اسلامی، به معنای نظام مورد اتّفاق بسیاری از صاحب‏نظران است و در کلمات شهید مطهری نیز گر چه با واژة علم به‌کار گرفته شده، همان طور که خود تصریح کرد، مقصود مکتب اقتصادی است که اگر اطلاق علم هم بر آن شده، منظور دانش تجربی نیست.

نظام اقتصادی، مجموعه‌ای از الگوهای رفتاری است که شرکت کنندگان در نظام (مصرف‌کنندگان، تولیدکنندگان و دولت) را به یک‌دیگر و اموال و منابع طبیعی پیوند می دهد و براساس مبانی مشخّص، در راستای اهداف معیّنی به صورت هماهنگ سامان یافته است (موسویان، 1379: ص 12).

برای تبیین نظام اقتصادی اسلام، لازم است مبانی نظام و اهداف آن را مطالعه کنیم. شهید مطهری در آثار خود با استفاده از آیات قرآن و گفتار پیشوایان دین، اصول متعدّدی را مطرح کرده‏ است که در شکل‏گیری نظام اقتصادی اسلام مؤثّرند.

1. اصالت داشتن فرد و جامعه

یکی از مباحث اختلافی که نقش تعیین کننده‏ای در تعیین نظام‏های اقتصادی دارد، مسألة اصالت داشتن فرد یا اجتماع است. اهمیّت این مسأله از آن‌جا است که جهتگیری اهداف نظام را تعیین می‌کند که به سمت منافع فرد باشد یا اجتماع، و همان‌طور که توضیح خواهیم داد، بسیاری از اصول دیگر نظام، همانند اهداف آن از تبیین این مسأله شکل می‏گیرد؛ برای مثال، در نظام‏های سرمایه‏داری به علّت فردگرایی، رفتارهای اقتصادی به گونه‏ای سازماندهی می‏شوند که منافع افراد تأمین شود و بر همین اساس، مصرف کننده حاکم است و تعیین می کند چه چیز ، چه مقدار و برای چه کسی تولید شود. تولید کننده نیز در این نظام به دنبال حدّاکثر کردن سود خود است؛ یعنی کالاهایی را تولید می‌کند که سودآوری بیش‌تری برای او داشته باشد. این جملة معروف اسمیت است که هر گاه هر کسی، منافع خودش را حدّاکثر کند، منافع جامعه هم تأمین خواهد شد و بر همین اساس، مالکیت خصوصی، آزادی اقتصادی و دخالت حدّاقل دولت را تجویز می‏کنند. این در حالی است که نظام سوسیالیست بر اساس اصالت دادن به جمع، و اعتباری دانستن فرد، اقتصاد دولتی را پیشنهاد کرده، هیچ‌گونه حقّی برای افراد به صورت فردیت قائل نیست. نفی مالکیت خصوصی، نفی آزادی اقتصادی و دخالت گستردة دولت در اقتصاد از نتایج این‌تفکّراست.

در نظام اقتصادی اسلام، بر خلاف دو نظام پیشین, مصالح فرد و جامعه حاکم است. حاکمیت مصالح فرد و جامعه از دیدگاه اسلام به معنای حاکمیت احکام شرعی است. این مصالح در قالب نظام کنترل شده بازار مقدار و چگونگی تولید را تعیین می‌کند.

شهید مطهری در این باره می‏فرماید:

اصالت فردی ها می گویند: اجتماع، امر اعتباری است؛ فرد اصالت دارد، و اصالت اجتماعی‌ها می‌گویند: اجتماع اصالت دارد، فرد اعتباری است. هر دو نادرست است. هم فرد اصالت دارد و هم اجتماع. ... این حرف درست نیست که اجتماع فقط مجموع افراد است. اجتماع بیش از مجموع افراد است. اجتماع روی فرد اثر می گذارد و فرد روی اجتماع. اجتماع واقعاً مجموعش یک واحد است. خودش روح دارد، عمر دارد (مطهری، 1373«ب»: ج1, ص329 و 330).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۵۴
احمد جانقربانی


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامه‌ای به آقای روحانی رئیس‌جمهور، سیاست‌های کلی برنامه‌ی ششم توسعه را ابلاغ کردند.
این سیاست‌های کلی بر پایه‌ی محورهای سه‌گانه‌ی «اقتصاد مقاومتی»، «پیشتازی در عرصه‌ی علم و فناوری» و «تعالی و مقاوم‌سازی فرهنگی» و با درنظرگرفتن واقعیت‌های موجود در صحنه‌ی داخلی و خارجی تنظیم شده است تا با تحقق اهداف برنامه‌ی ششم، به ارائه‌ی الگوی برآمده از تفکر اسلامی در زمینه‌ی پیشرفت که به‌کلّی مستقل از نظام سرمایه‌داری جهانی است، کمک کند.
سیاست‌های کلی برنامه‌ی ششم توسعه دارای ۸۰ بند و شامل سرفصل‌های امور: «اقتصادی»، «فناوری اطلاعات و ارتباطات»، «اجتماعی»، «دفاعی و امنیتی»، «سیاست خارجی»، «حقوقی و قضایی»، «فرهنگی» و «علم، فناوری و نوآوری» است.
متن ابلاغیه‌ی رهبر معظم انقلاب اسلامی به رئیس‌جمهور که همزمان برای مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام ارسال شده، به این شرح است.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
جناب آقای دکتر روحانی
رئیس‌جمهور محترم
با سلام و تحیت،
اینک که در آستانه‌ی ماه‌های آغازین دهه‌ی دوّم چشم‌انداز ۲۰ ساله‌ی کشور قرار داریم، سیاست‌های کلی برنامه‌ی پنج‌ساله‌ی ششم توسعه ابلاغ می‌گردد.
این مجموعه پس از بررسی‌های فراوان و مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام و بر پایه‌ی محورهای سه‌گانه‌ی «اقتصاد مقاومتی»، «پیشتازی در عرصه‌ی علم و فناوری» و «تعالی و مقاوم‌سازی فرهنگی» تنظیم شده است.
اتکاء بر توانایی‌های انسانی و طبیعی و امکانات داخلی و فرصت‌های وسیع برآمده از زیرساخت‌های موجود در کشور و بهره‌گیری از مدیریت جهادی و روحیه‌ی انقلابی و تکیه بر اولویت‌های اساسی آمده در سیاست‌های کلی: «اصل ۴۴»، «اقتصاد مقاومتی»، «علم و فناوری»، «نظام اداری» و «جمعیّت» و از همه بالاتر توکل به قدرت لایزال الهی می‌تواند ما را به‌رغم تمایل و اراده‌ی دشمنان عنود، با تحقق اهداف برنامه‌ی ششم در ارائه‌ی الگویی برآمده از تفکر اسلامی در زمینه‌ی پیشرفت که به‌کلّی مستقل از نظام سرمایه‌داری جهانی است، یاری رساند.
در تدوین این سیاست‌ها تلاش شده است با درنظرگرفتن واقعیت‌های موجود در صحنه‌ی داخلی و خارجی، مجموعه‌ای به‌عنوان سیاست‌های کلی که مبنای تنظیم قانون پنج‌ساله‌ی ششم خواهد بود، تعیین شود که در یک دوره‌ی پنج‌ساله کاملاً دست‌یافتنی باشد.
مراقبت و دقّت نظر جناب‌عالی و سایر مسئولان در قوای سه‌گانه و نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام، اطمینان لازم را برای حُسن اجرای این سیاست‌ها در مراحل تنظیم و اجرای برنامه، تأمین خواهد کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۴
احمد جانقربانی



پس از ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی توسط رهبر فرزانه ی انقلاب امید به بهبود هرچه بیشتر وضع اقتصادی کشور در دل دلسوزان انقلاب و کشور بیش از پیش پدیدار شده است. رهبر معظم انقلاب با تیزبینی همیشگی خود اقتصاد مقاومتی را اقتصادی متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون‌زا و برون‌گرا، پویا و پیشرو دانسته‌اند. با توجه به ابلاغیه معظم اله از مهمترین ویژگی های تحقق اقتصاد مقاومتی درکشور می توان به رشد سرمایه گذاری و بهره وری ،توسعه کارآفرینی ،پیشتازی اقتصاد دانش بنیان، سهم‌بری عادلانه عوامل در زنجیره تولید تا مصرف،افزایش تولید داخلی کالاهای اساسی ، تامین امنیت غذا و درمان و ایجاد ذخایر راهبردی ، لزوم اصلاح الگوی مصرف ، و ... نام برد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۷
احمد جانقربانی

چکیده

مسئله این است که با اتکاء بر کلام امیرمؤمنان (علیه السلام) یکی از اصول اساسی مشترک در تربیت و مدیریت را در سیره مدیریتی ایشان بررسی کنیم. فرض ما بر این است که انسان گرایی چونان اصلی اساسی، مبنای پندار، گفتار و کردار امام بوده است. اما باید با شواهدی که از کلام ایشان در نهج البلاغه در دست است، توجه به این اصل و تکیه بر آن را مستدل بیان کنیم.
آنچه در مقاله حاضر مورد بررسی قرار می گیرد صرفاً بخش کوچکی از گفتار امام در زمینه مدیریت اقتصادی جامعه اسلامی است. شواهدی که از کلام امام مستمسک نگارنده است، تنها معطوف به بخشی از اداره امور اقتصادی، یعنی مالیات است.
نگارنده در این مقاله با تکیه بر متن نهج البلاغه سند - که سندیت آن، چونان پیش فرض، از پیش پذیرفته شده است - و بر مبنای فهم خود از این متن، به صورت بندی چند گزاره می پردازد که جمع بندی آنها نشانگر انسان گرایی مدیریت نزد امیرمؤمنان (علیه السلام) است.

واژگان کلیدی:

انسان گرایی، مالیات، مدیریت اقتصادی، تربیت، نهج البلاغه، امام علی (علیه السلام)

بیان مسئله

مدیریت همانند تربیت، تنها در مورد انسان مصداق دارد و با اثرگذاری یا اثرپذیری از او معنا می شود، پس لازم است در آن، انسان و به تبع آن، قواعد حاکم و عوامل مؤثر بر شخصیت و رفتار وی به طور دقیق مورد شناسایی قرار گیرد. به عبارت دیگر انسان شناسی مهم ترین بخش از مبانی علم و عمل مدیریت و نیز تربیت است(2).
ماهیت انسان، محوری است که آراء، افکار و نظریه های فلسفی و علمی متفکران حول آن می گردد. نتیجه اختلاف بینش ها درباره طبیعت انسان، نظریه های متعددی را پدید آورده که می کوشد رفتار آدمی را به شیوه هایی کاملاًً متفاوت تفسیر کند. این نظریه ها در نوع نگاه به هستی، خالق، طبیعت انسان، ارزش ها، شناخت و... راه های متفاوتی را در پیش گرفته اند.
اکنون با اتخاذ نگرشی سیستمیک و با فرض همسازی تمامی خرده نظام های نظام معرفتی و نیز نظام اجتماعی اسلام، و به طبع خرده نظام مدیریتی اسلام نیز مبتنی بر مبانی خاصی که از نگرش اسلام درباره انسان، نشئت گرفته، شکل می گیرد. از این رو، لازم است این مبانی، مورد توجه قرار گرفته و سپس بر اساس آن، اصول اساسی مدیریت آشکار گردد.
نگارنده مدعی است که همانند تربیت، (3) در مدیریت نیز 'انسان گرایی' اساسی ترین اصل تئوریک و در واقع نقطه آغازین همه اقدامات تلقی می شود، زیرا - همانند تربیت - نقطه آغاز و انجام علم و عمل مدیریت و موضوع اساسی آن انسان است: انسان در سازمان، انسان سازمانی و سازمان انسانی.
اصل انسان گرایی که بینش اساسیِ خدامحوری را در خود دارد و آزادی را برای آدمی چونان حقی ذاتی اثبات می کند، بر دو موضع اساسی - فلسفی در اسلام اتکاء دارد و تکلیف ما را در برابر این دو موضع مشخص می کند: یکم خداشناسی (مبدأ) و دوم انسان شناسی.
در موضع خداشناسی با اتکاء بر مفهوم خدامحوری، بر 'اصل توحید' تکیه می شود و در موضع انسان شناسی لاجرم به تصویری که اسلام از انسان ارائه داده توجه می شود. در این تصویر، آدمی از آزادی برخوردار است و این به واسطه قوه تعقل وی است.
انسان گرایی اسلام، آغاز و انجامش بر خدامحوری استوار است. انسانِ اسلام، خداجوست و سقف وجودی او و نهایت تکامل وی قرب الهی است. در اسلام، آدمی می تواند واجد والاترین مقام باشد، اما همواره مخلوق است. بنابراین محتاج کمال است و این کمال به انسانیت وی، یعنی به تعقل و - در نتیجه - آزادی وی، تعلق می گیرد. در این صورت برای کسب آزادی و تحمل بار مسئولیت، این عقل است که باید پرورش یابد.
اصل انسان گرایی به عنوان یکی از پیش فرضهای اساسی در مدیریت و نیز تربیت شامل نکات اساسی زیر است:
1. اصل انسان گرایی بیش از هر چیز بر عنصر حریت و حیثیت آدمی تأکید دارد. آزادی و حیثیتی که از جانب خداوند به او اعطا گردیده و در سرشتش نهاده شده است.
2. هم در مدیریت و هم در تربیت، نه تنها عمل، بلکه نظریه هایی که ساختار و محتوای علمی اندیشه را تشکیل می دهند اساساً باید حافظ ارزش، کرامت، حرمت و حریت آدمی باشند و هیچ مخالفتی با ارزش های الهی و مقام خداداده آدمی نداشته باشد.
3. سازمان ها، باید ساختاری انسانی و انسان گرا داشته باشد و انسان، به عنوان مهم ترین عنصر تشکیل دهنده سازمان اجتماعی آن، باید از آزادی، اختیار، امکان تعالی و منزلت برخوردار باشد.
4. مطابق این اصل، مربی و متربی و نیز رئیس و مرئوس، همگی موجوداتی خداگرا، غایت اندیش، متعادل و آرام و در عین حال ناقص و نیازمند رشد هستند و هدف اصلی آنها، نیل به مقام قرب منزلتی و پیمودن نردبان تکامل و تعالی از طریق پرورش قوه تعقل برای نیل به آزادی و توان تحمل مسئولیت و صاحب اراده بودن است.
در این مقاله شواهدی، درباره آنچه تاکنون در باب اهمیت انسان گرایی مطرح شده، عرضه نمی شود. به عبارت دیگر نگارنده در این مقاله اساساً به دنبال اثبات این مدعا نیست و اعتقاد به اصل انسان گرایی را در اسلام و در آرای امیرمؤمنان (علیه السلام) چونان امری مفروض به شمار می آورد. مقاله، در واقع، با پذیرش این پیش فرض آغاز می شود که 'در اسلام و به تبع نزد امیرمؤمنان (علیه السلام) انسان گرایی، اصلی مسلم است'. اکنون مسئله مقاله، یافتن مستنداتی در کلام امام - در نهج البلاغه - است که نشان دهنده اهتمام امام به این اصل اساسی باشد.
بدین ترتیب نگارنده به دنبال ارائه شواهدی است که نشان دهد مدیریت در اندیشه امیرمؤمنان و نیز در آرای حکومتی وی انسان گراست و به تربیتی انسان گرا نیز منجز می شود. این فرضیه مقاله حاضر است که با ارائه شواهدی - صرفاً از نهج البلاغه - مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
این مسئله، البته ابعادی بسیار گسترده دارد و می توان از جنبه های گوناگون به آن پرداخت اما آنچه مقاله حاضر - چونان مستنداتی برای بررسی فرضیه مطرح شده - بدان می پردازد، تنها مربوط به مدیریت اقتصادی جامعه مسلمین، آن هم در زمینه اخذ مالیات است. بنابراین مدعای مقاله حاضر به طور دقیق عبارت است از این که در اندیشه امیرمؤمنان و نیز در آرای
حکومتی وی در زمینه اخذ مالیات، مدیریت، انسانگراست و به تربیت و رشد انسان منجر می شود.
اما برای حل مسئله، با تمرکز بر روی موضوع مالیات به عنوان یکی از مصادیق مدیریت اقتصادی جامعه اسلامی، به دنبال جمع آوری شواهدی برای اثبات انسان گرا بودن مدیریت در دیدگاه و کلام امیرمؤمنان (علیه السلام) هستیم. این شواهد با اتکای به متن نهج البلاغه و تلاش برای ارائه فهم و تفسیری بی طرفانه از آن ارائه می شود و تا آنجا که مقدور باشد سعی می شود این تفسیر در یک چارچوب مفهومی و از طریق صورت بندی مفاهیم در ارتباطات تابعی در قالب ارائه چند گزاره انجام شود.

چند گزاره اساسی

1- مالیات اصلی ترین منبع درآمد دولت است.

مالیات یکی از مهمترین اقلام درآمد دولت است. در اقتصاد نوین هنگامی که در حسابهای بودجه دولت، درآمدها تقسیم بندی می شوند، مالیاتها در کنار دو عنوان دیگر یعنی 'قرضه' و 'سایر درآمدها' قرار می گیرند. همچنین در حسابهای بودجه برخی از کشورها - که عمده ترین منابع جامعه را در دست دارند - درآمد ناشی از فروش یا ارزش افزوده حاصله از تبدیل منابع مذکور نیز در زمره حسابهای درآمدی دولت قرار می گیرند. مالیات انتفاع عمومی یا خصوصی از این درآمدها نیز به نوبه خود به چرخه درآمدی دولت باز می گردد. به هر تقدیر مالیات مهمترین بخش درآمد دولتها را شامل شده، یا به تعبیر هنجاری(4)، باید شامل شود - و سیاست گذاری در مورد آن به عنوان یکی از انواع سیاست های مالی دولت های امروزی در اقتصاد کلان(5) توصیه شده و آثار آن بر درآمد ملی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.

2- هدف از اخذ مالیات، تحقق اهداف توسعه ای است

ماهیت مالیات چیست؟ مالیات به چه چیزهایی تعلق می گیرد؟ همچنین مباحث مربوط به 'وقوع مالیاتی'(6) از موضوعات مهم ادبیات مالیاتی در تحلیلهای 'اقتصاد بخش عمومی' محسوب می شود. بررسی انواع مالیات، نظیر مالیاتهای مستقیم، مالیاتهای غیرمستقیم، مالیات بر یارانه بازار، مالیات بر درآمد، مالیات بر سود خالص، مالیات بر ارزش افزوده، مالیات انتخابی بر مصرف، مالیات بر ثروت و اموال، مالیات بر ارث و... از جمله مباحث مهم ادبیات مالیاتی در اقتصاد به شمار می آید. پیشتازان نظریه پردازان غرب درباره مالیات، یعنی تامس هابز (7) (5161م)، تامس مان (8)(4661م)، آدام اسمیت (9)، دیوید ریکاردو (10) و سپس نهاییونی (11) همچون ویکسل (12)، مارشال (13) و اجورث (14)، تا نظریه پردازان جدید نظیر جون رابینسون (15) و چمبرلین (16) همگی درباره وقوع مالیاتی و نیز تجزیه و تحلیل های مربوط به ارتباط مالیات با موضوعاتی نظیر الگوهای تعادل عمومی و رشد و توسعه و نظایر آن، به ارائه نظریه پرداخته اند. نظریه هایی که هر یک به جنبه ای از تأثیرات مثبت یا منفی مالیات بر زندگی آدمی می پردازند. (17)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۲
احمد جانقربانی

نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید سیاست خارجی‌مان را تغییر بدهیم تا اقتصاد ما درست بشود، با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند، تحمیل قدرتهای مستکبر را در بخشهای گوناگون و مسائل گوناگون بپذیریم تا اقتصادمان رونق پیدا کند؛ این هم نگاه دوّم است. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بی‌فایده است. همین تحریمهایی که امروز علیه ملّت ایران اعمال میشود، دلیل محکم و متقنی است بر غلط بودن این نگاه؛ یعنی شما وقتی که به امید قدرتهای خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حدّ کم قانع نیستند. وقتی که شما نگاه میکنید به بیرون، مواجه میشوید با یک مسئله‌ای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرتهای مستکبر با همراهی ایادی منطقه‌ای خودشان متأسّفانه به این نتیجه میرسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه میشوید با یک چنین مشکلی؛ وقتی نگاه به بیرون باشد، این است. وقتی شما نگاه به درون کردید، دیگر این‌جور نیست. امروز خارجی‌ها و رؤسای قدرتهای مستکبر میخواهند همین نگاه دوّم را در مردم ما تقویّت کنند.
من پیام رئیس جمهور آمریکا را که به مناسبت عید نوروز خطاب به مردم ایران ‌کرده است دیدم؛ او در این پیام میگوید که شما بیایید حرفهای ما را قبول بکنید؛ در واقع محتوا و محصول حرف او این است میگوید در مذاکرات هسته‌ای آن چیزی را که ما به شما دیکته میکنیم این را شما قبول بکنید تا در کشور شما ‌کار به وجود بیاید، ‌تا سرمایه به وجود بیاید، تا فعّالیّت اقتصادی در کشور شما راه بیفتد؛ یعنی همین نگاه دوّم. این نگاه، نگاهی است که هرگز به نتیجه نخواهد رسید؛ ‌باید نگاه کنیم به درون کشور، ظرفیّتهای درونی بسیار است. این اقتصاد مقاومتی‌ای که ما عنوان کردیم و مطرح کردیم و خوشبختانه مورد قبول و استقبال همه‌ی صاحب‌نظران قرار گرفت – یعنی من حتّی یک نفر از صاحب‌نظران اقتصادی و اجتماعی را ندیدم که آنچه را به‌عنوان سیاست اقتصاد مقاومتی مطرح شده، او رد کند – ناظر به همین است؛ یعنی ناظر به امکانات درونی کشور. وقتی که اجازه نمیدهند که شما برای زمین خودت از بیرون آب بیاوری، باید چاه حفر کنی و از درون زمین خودت آب بیرون بیاوری تا محتاج ‌آب آن همسایه‌ی بخیل نباشی؛ باید از درون خود استمداد کنیم و بتوانیم کارها را پیش ببریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۴۵
احمد جانقربانی


مصرف‌کننده‌ی باانصاف، مصرف‌کننده‌ی باوجدان هم میتواند همین‌جور به تولید کشور کمک کند؛ دنبال اسم و رسم نروند، دنبال بِرَند نروند - این حرفی که حالا مرتّب تکرار میکنند: بِرَند، بِرَند - دنبال مارک نروند؛ دنبال مصلحت بروند. مصلحت کشور، مصرف تولید داخلی است، کمک به کارگر ایرانی است. بعضی‌ها هستند حتّی حاضرند به نفع کارگر هم شعار بدهند، رگ گردن را هم درشت کنند و شعار بدهند، امّا در عمل به کارگر ایرانی لگد بزنند. لگد زدن به کارگر ایرانی این است که انسان جنس مصنوع این کارگر را مورد استفاده قرار ندهد و برود مشابه این را از خارج بگیرد؛ گاهی هم به قیمتهای گران‌تر! ما در برخی از صنایع در کشورمان جزو پیشروان دنیاییم، [امّا] در همان چیزها، میروند از بیرون چیزهایی را برمیدارند و به داخل می‌آورند. و این وظیفه‌ی همه است؛ از جمله وظیفه‌ی دولت. وزیر محترم کار اینجا حضور دارند؛ من خواهش میکنم در دولت مطرح کنید، اصرار کنید، پافشاری کنید که اشیائی که جزو مصارف دولتی است، مطلقاً از خارج نیاید. این یک قلم عمده است، یک قلم بزرگ است؛ چون دولت با دامنه‌ی وسیعی که دارد، مصرف‌کننده‌ی درجه یک است. نگویند که ما فلان چیز را میخواهیم، الان لازم داریم، تولید داخلی‌اش نیست، ناچاریم از بیرون بیاوریم. خب، شما مگر برنامه‌ریزی ندارید؟ شما که امروز احتیاج دارید، چرا امروز میگویید؟ میخواستید دو سال پیش بگویید تا تولیدکننده‌ی داخلی فرصت داشته باشد برنامه‌ریزی کند، بسازد، امتحان کند، تجربه کند تا امروز دست شما برسد. اینها مسائل مهمّی است؛ اینها مسائل کوچکی نیست. دولت تصمیم بگیرد در هیچ‌یک از چیزهایی که مصرف میکند، از قلم و کاغذ روی میز گرفته تا ساختمان‌سازی تا بقیّه‌ی چیزها، هرآنچه در داخل قابل تولید است، خودش را از خارج ممنوع کند، بر خودش حرام کند. آسان‌گرایی و سهل‌گرایی - سهل‌گرایی آن روی خوبِ قضیّه است - و خدای نکرده سوءاستفاده؛ جلوی اینها را بایستی مسئولین دولتی بگیرند. و ما این را هم تجربه کردیم، امتحان کردیم و یک جاهایی دیدیم. یک وقتی یک کاری انجام میگرفت - مال سالها پیش است - یک چیزی داشتند میساختند، بنده مسئولین آنجا را خواستم و به آنها گفتم که در این کاری که دارید میکنید، سعی کنید هیچ قلم خارجی به‌کار نبرید؛ آنها هم قول دادند، مردانه هم عمل کردند. در آخر که ما گزارش گرفتیم و تحقیق کردیم، معلوم شد حدود ۹۸ درصد از مصالح اینجا را توانسته‌اند از داخل تهیّه کنند؛ یکی دو درصد چیزهایی بوده که در داخل وجود نداشته است و از خارج آورده‌اند. خب، میشود این کارها را کرد. پس مصرف‌کننده هم یکی از ارکان تقویت و ترویج تولید داخلی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۲۶
احمد جانقربانی