۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جشنواره فرهنگ مالیاتی» ثبت شده است

چکیده

مسئله این است که با اتکاء بر کلام امیرمؤمنان (علیه السلام) یکی از اصول اساسی مشترک در تربیت و مدیریت را در سیره مدیریتی ایشان بررسی کنیم. فرض ما بر این است که انسان گرایی چونان اصلی اساسی، مبنای پندار، گفتار و کردار امام بوده است. اما باید با شواهدی که از کلام ایشان در نهج البلاغه در دست است، توجه به این اصل و تکیه بر آن را مستدل بیان کنیم.
آنچه در مقاله حاضر مورد بررسی قرار می گیرد صرفاً بخش کوچکی از گفتار امام در زمینه مدیریت اقتصادی جامعه اسلامی است. شواهدی که از کلام امام مستمسک نگارنده است، تنها معطوف به بخشی از اداره امور اقتصادی، یعنی مالیات است.
نگارنده در این مقاله با تکیه بر متن نهج البلاغه سند - که سندیت آن، چونان پیش فرض، از پیش پذیرفته شده است - و بر مبنای فهم خود از این متن، به صورت بندی چند گزاره می پردازد که جمع بندی آنها نشانگر انسان گرایی مدیریت نزد امیرمؤمنان (علیه السلام) است.

واژگان کلیدی:

انسان گرایی، مالیات، مدیریت اقتصادی، تربیت، نهج البلاغه، امام علی (علیه السلام)

بیان مسئله

مدیریت همانند تربیت، تنها در مورد انسان مصداق دارد و با اثرگذاری یا اثرپذیری از او معنا می شود، پس لازم است در آن، انسان و به تبع آن، قواعد حاکم و عوامل مؤثر بر شخصیت و رفتار وی به طور دقیق مورد شناسایی قرار گیرد. به عبارت دیگر انسان شناسی مهم ترین بخش از مبانی علم و عمل مدیریت و نیز تربیت است(2).
ماهیت انسان، محوری است که آراء، افکار و نظریه های فلسفی و علمی متفکران حول آن می گردد. نتیجه اختلاف بینش ها درباره طبیعت انسان، نظریه های متعددی را پدید آورده که می کوشد رفتار آدمی را به شیوه هایی کاملاًً متفاوت تفسیر کند. این نظریه ها در نوع نگاه به هستی، خالق، طبیعت انسان، ارزش ها، شناخت و... راه های متفاوتی را در پیش گرفته اند.
اکنون با اتخاذ نگرشی سیستمیک و با فرض همسازی تمامی خرده نظام های نظام معرفتی و نیز نظام اجتماعی اسلام، و به طبع خرده نظام مدیریتی اسلام نیز مبتنی بر مبانی خاصی که از نگرش اسلام درباره انسان، نشئت گرفته، شکل می گیرد. از این رو، لازم است این مبانی، مورد توجه قرار گرفته و سپس بر اساس آن، اصول اساسی مدیریت آشکار گردد.
نگارنده مدعی است که همانند تربیت، (3) در مدیریت نیز 'انسان گرایی' اساسی ترین اصل تئوریک و در واقع نقطه آغازین همه اقدامات تلقی می شود، زیرا - همانند تربیت - نقطه آغاز و انجام علم و عمل مدیریت و موضوع اساسی آن انسان است: انسان در سازمان، انسان سازمانی و سازمان انسانی.
اصل انسان گرایی که بینش اساسیِ خدامحوری را در خود دارد و آزادی را برای آدمی چونان حقی ذاتی اثبات می کند، بر دو موضع اساسی - فلسفی در اسلام اتکاء دارد و تکلیف ما را در برابر این دو موضع مشخص می کند: یکم خداشناسی (مبدأ) و دوم انسان شناسی.
در موضع خداشناسی با اتکاء بر مفهوم خدامحوری، بر 'اصل توحید' تکیه می شود و در موضع انسان شناسی لاجرم به تصویری که اسلام از انسان ارائه داده توجه می شود. در این تصویر، آدمی از آزادی برخوردار است و این به واسطه قوه تعقل وی است.
انسان گرایی اسلام، آغاز و انجامش بر خدامحوری استوار است. انسانِ اسلام، خداجوست و سقف وجودی او و نهایت تکامل وی قرب الهی است. در اسلام، آدمی می تواند واجد والاترین مقام باشد، اما همواره مخلوق است. بنابراین محتاج کمال است و این کمال به انسانیت وی، یعنی به تعقل و - در نتیجه - آزادی وی، تعلق می گیرد. در این صورت برای کسب آزادی و تحمل بار مسئولیت، این عقل است که باید پرورش یابد.
اصل انسان گرایی به عنوان یکی از پیش فرضهای اساسی در مدیریت و نیز تربیت شامل نکات اساسی زیر است:
1. اصل انسان گرایی بیش از هر چیز بر عنصر حریت و حیثیت آدمی تأکید دارد. آزادی و حیثیتی که از جانب خداوند به او اعطا گردیده و در سرشتش نهاده شده است.
2. هم در مدیریت و هم در تربیت، نه تنها عمل، بلکه نظریه هایی که ساختار و محتوای علمی اندیشه را تشکیل می دهند اساساً باید حافظ ارزش، کرامت، حرمت و حریت آدمی باشند و هیچ مخالفتی با ارزش های الهی و مقام خداداده آدمی نداشته باشد.
3. سازمان ها، باید ساختاری انسانی و انسان گرا داشته باشد و انسان، به عنوان مهم ترین عنصر تشکیل دهنده سازمان اجتماعی آن، باید از آزادی، اختیار، امکان تعالی و منزلت برخوردار باشد.
4. مطابق این اصل، مربی و متربی و نیز رئیس و مرئوس، همگی موجوداتی خداگرا، غایت اندیش، متعادل و آرام و در عین حال ناقص و نیازمند رشد هستند و هدف اصلی آنها، نیل به مقام قرب منزلتی و پیمودن نردبان تکامل و تعالی از طریق پرورش قوه تعقل برای نیل به آزادی و توان تحمل مسئولیت و صاحب اراده بودن است.
در این مقاله شواهدی، درباره آنچه تاکنون در باب اهمیت انسان گرایی مطرح شده، عرضه نمی شود. به عبارت دیگر نگارنده در این مقاله اساساً به دنبال اثبات این مدعا نیست و اعتقاد به اصل انسان گرایی را در اسلام و در آرای امیرمؤمنان (علیه السلام) چونان امری مفروض به شمار می آورد. مقاله، در واقع، با پذیرش این پیش فرض آغاز می شود که 'در اسلام و به تبع نزد امیرمؤمنان (علیه السلام) انسان گرایی، اصلی مسلم است'. اکنون مسئله مقاله، یافتن مستنداتی در کلام امام - در نهج البلاغه - است که نشان دهنده اهتمام امام به این اصل اساسی باشد.
بدین ترتیب نگارنده به دنبال ارائه شواهدی است که نشان دهد مدیریت در اندیشه امیرمؤمنان و نیز در آرای حکومتی وی انسان گراست و به تربیتی انسان گرا نیز منجز می شود. این فرضیه مقاله حاضر است که با ارائه شواهدی - صرفاً از نهج البلاغه - مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
این مسئله، البته ابعادی بسیار گسترده دارد و می توان از جنبه های گوناگون به آن پرداخت اما آنچه مقاله حاضر - چونان مستنداتی برای بررسی فرضیه مطرح شده - بدان می پردازد، تنها مربوط به مدیریت اقتصادی جامعه مسلمین، آن هم در زمینه اخذ مالیات است. بنابراین مدعای مقاله حاضر به طور دقیق عبارت است از این که در اندیشه امیرمؤمنان و نیز در آرای
حکومتی وی در زمینه اخذ مالیات، مدیریت، انسانگراست و به تربیت و رشد انسان منجر می شود.
اما برای حل مسئله، با تمرکز بر روی موضوع مالیات به عنوان یکی از مصادیق مدیریت اقتصادی جامعه اسلامی، به دنبال جمع آوری شواهدی برای اثبات انسان گرا بودن مدیریت در دیدگاه و کلام امیرمؤمنان (علیه السلام) هستیم. این شواهد با اتکای به متن نهج البلاغه و تلاش برای ارائه فهم و تفسیری بی طرفانه از آن ارائه می شود و تا آنجا که مقدور باشد سعی می شود این تفسیر در یک چارچوب مفهومی و از طریق صورت بندی مفاهیم در ارتباطات تابعی در قالب ارائه چند گزاره انجام شود.

چند گزاره اساسی

1- مالیات اصلی ترین منبع درآمد دولت است.

مالیات یکی از مهمترین اقلام درآمد دولت است. در اقتصاد نوین هنگامی که در حسابهای بودجه دولت، درآمدها تقسیم بندی می شوند، مالیاتها در کنار دو عنوان دیگر یعنی 'قرضه' و 'سایر درآمدها' قرار می گیرند. همچنین در حسابهای بودجه برخی از کشورها - که عمده ترین منابع جامعه را در دست دارند - درآمد ناشی از فروش یا ارزش افزوده حاصله از تبدیل منابع مذکور نیز در زمره حسابهای درآمدی دولت قرار می گیرند. مالیات انتفاع عمومی یا خصوصی از این درآمدها نیز به نوبه خود به چرخه درآمدی دولت باز می گردد. به هر تقدیر مالیات مهمترین بخش درآمد دولتها را شامل شده، یا به تعبیر هنجاری(4)، باید شامل شود - و سیاست گذاری در مورد آن به عنوان یکی از انواع سیاست های مالی دولت های امروزی در اقتصاد کلان(5) توصیه شده و آثار آن بر درآمد ملی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.

2- هدف از اخذ مالیات، تحقق اهداف توسعه ای است

ماهیت مالیات چیست؟ مالیات به چه چیزهایی تعلق می گیرد؟ همچنین مباحث مربوط به 'وقوع مالیاتی'(6) از موضوعات مهم ادبیات مالیاتی در تحلیلهای 'اقتصاد بخش عمومی' محسوب می شود. بررسی انواع مالیات، نظیر مالیاتهای مستقیم، مالیاتهای غیرمستقیم، مالیات بر یارانه بازار، مالیات بر درآمد، مالیات بر سود خالص، مالیات بر ارزش افزوده، مالیات انتخابی بر مصرف، مالیات بر ثروت و اموال، مالیات بر ارث و... از جمله مباحث مهم ادبیات مالیاتی در اقتصاد به شمار می آید. پیشتازان نظریه پردازان غرب درباره مالیات، یعنی تامس هابز (7) (5161م)، تامس مان (8)(4661م)، آدام اسمیت (9)، دیوید ریکاردو (10) و سپس نهاییونی (11) همچون ویکسل (12)، مارشال (13) و اجورث (14)، تا نظریه پردازان جدید نظیر جون رابینسون (15) و چمبرلین (16) همگی درباره وقوع مالیاتی و نیز تجزیه و تحلیل های مربوط به ارتباط مالیات با موضوعاتی نظیر الگوهای تعادل عمومی و رشد و توسعه و نظایر آن، به ارائه نظریه پرداخته اند. نظریه هایی که هر یک به جنبه ای از تأثیرات مثبت یا منفی مالیات بر زندگی آدمی می پردازند. (17)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۲
احمد جانقربانی