نویسنده: مجتبی جباریپور هریس
در قسمت اول، بعد از بیان اهمیت و مفهوم راهبردی اقتصاد مقاومتی، به
تبیین اقتصاد دانشبنیان پرداخته شد. در ادامه شرکتهای دانشبنیان و نقش
آنها در حرکت به سمت اقتصاد مقاومتی تبیین خواهد شد.
در تعریف مذکور، فناوری را میتوان کلیهی دانش فنى، فرآیندها، ابزار و سیستمهای بهکاررفته در ساخت محصولات و ارائهی خدمات تعریف کرد. فناوری همواره در خلق ثروت برای کشورها نقش اساسی داشته و سطح استاندارد و کیفیت زندگی مردم را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. تأثیر فناوری آنچنان است که پیشرفت تمدن را غالباً با توجه به فناوری برتر هر دوره مشخص میکنند. اقتدار فناوری موجب اقتدار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی میگردد.
همچنین طبق تعریف OECD، شرکتهای دانشبنیان «آن دسته از گروههای انسانی تحصیلکرده در مراکز علمی، پژوهشی و تحقیقاتی که توانسته باشند در این مراکز، علاوه بر فراگیری علوم نظری و تئوریهای علمی، روشهای تبدیل علوم فراگرفته به فعالیتهای درآمدزا و تولیدکنندهی ارزش را به همراه داشته باشد» اطلاق میشود.
حال برای بررسی و تبیین نقش این شرکتها در اقتصاد مقاومتی ابتدا لازم است ویژگیهای منحصربهفرد و کارکردهای این شرکتها تشریح شود. شرکتهای دانشبنیان دارای تمایزات خاصی با سایر شرکتها هستند که در این بخش به طور خلاصه بیان میگردد:
1. در شرکتهاى دانشبنیان نسبت نیروهای متخصص به کل کارکنان، اختلاف زیادی با دیگر شرکتها دارد.
2. در شرکتهاى دانشبنیان درصد رشد نیروهای متخصص به کل کارکنان زیاد است.
3. اعضای هیئتعلمی دانشگاهها و مؤسسات علمى و پژوهشى در مدیریت و راهبری شرکتهاى دانشبنیان مشارکت دارند.
4. شرکتهاى دانشبنیان بودجهی بسیار زیادتری نسبت به دیگر شرکتها برای تحقیق و توسعه نیاز دارند.
5. شرکتهاى دانشبنیان توانمندی ویژهای در استفاده از فناوری برای رشد سریع دارند.
6. توسعهی شرکتهاى دانشبنیان صنعتی، متکی بر توسعهی فناوری است، نه بر سرمایه یا سختافزار.
7. مزیت رقابتی شرکتهاى دانشبنیان، نوآوری در فناوری است.
8. شرکتهاى دانشبنیان بازارهای جدید را از طریق ارائهی محصولات با فناوریهای جدید تسخیر میکنند.
9. شرکتهاى دانشبنیان به روشهای دستی یا نیمهاتوماتیک تکیه ندارد.
10. اغلب شرکتهای دانشبنیان از نظر اندازه جزء شرکتهای کوچک و متوسط محسوب میشوند.
با توجه به ویژگیهای ذکرشده، میتوان اهداف و کارکردهای زیر را برای این شرکتها برشمرد:
1. جذب و تبدیل ایدهها به محصول و مشاغل پایدار.
2. همافزایی علم و ثروت (تجاریسازی علم و دانش).
3. تجاریسازی یافتههای پژوهشی و تحقیقاتی.
4. توانمندسازی دانشآموختگان به منظور ورود به فضای کسبوکار.
5. حمایت، هدایت و سمتدهی در جهت نوآوریها و تولید فناوریهای برتر.
6. ایجاد زمینه برای بهکارگیری هرچه بیشتر توانمندیهای دانشگاهها و واحدهای پژوهشی در جامعه.
7. ترغیب متخصصین، نوآوران، مخترعان، اعضای هیئتعلمی دانشگاهها و واحدهای پژوهشی برای فعالیتهای بیشتر در رفع نیازهای جامعه برای ترویج فرهنگ تجاریسازی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی.
8. تشویق بنگاههای اقتصادی و دستگاههای اجرایی به بهرهگیری از یافتههای پژوهشی و فناوریهای شکلیافته در مراکز پژوهشی.
تبیین شرکتهای دانش بنیان
شرکتهای دانشبنیان، به عنوان بنگاههای اقتصاد دانشبنیان، نقش محوری در ساختار این نوع اقتصاد ایفا مینماید. بر اساس مادهی یک قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان، «شرکتها و مؤسسات دانشبنیان شرکت یا مؤسسهی خصوصی یا تعاونی است که به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعهی اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی (شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه (شامل طراحی و تولید کالا و خدمات) در حوزهی فناوریهای برتر و با ارزش افزودهی فراوان، به ویژه در تولید نرمافزارهای مربوط، تشکیل میشود.»در تعریف مذکور، فناوری را میتوان کلیهی دانش فنى، فرآیندها، ابزار و سیستمهای بهکاررفته در ساخت محصولات و ارائهی خدمات تعریف کرد. فناوری همواره در خلق ثروت برای کشورها نقش اساسی داشته و سطح استاندارد و کیفیت زندگی مردم را به شدت تحت تأثیر قرار داده است. تأثیر فناوری آنچنان است که پیشرفت تمدن را غالباً با توجه به فناوری برتر هر دوره مشخص میکنند. اقتدار فناوری موجب اقتدار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی میگردد.
همچنین طبق تعریف OECD، شرکتهای دانشبنیان «آن دسته از گروههای انسانی تحصیلکرده در مراکز علمی، پژوهشی و تحقیقاتی که توانسته باشند در این مراکز، علاوه بر فراگیری علوم نظری و تئوریهای علمی، روشهای تبدیل علوم فراگرفته به فعالیتهای درآمدزا و تولیدکنندهی ارزش را به همراه داشته باشد» اطلاق میشود.
حال برای بررسی و تبیین نقش این شرکتها در اقتصاد مقاومتی ابتدا لازم است ویژگیهای منحصربهفرد و کارکردهای این شرکتها تشریح شود. شرکتهای دانشبنیان دارای تمایزات خاصی با سایر شرکتها هستند که در این بخش به طور خلاصه بیان میگردد:
1. در شرکتهاى دانشبنیان نسبت نیروهای متخصص به کل کارکنان، اختلاف زیادی با دیگر شرکتها دارد.
2. در شرکتهاى دانشبنیان درصد رشد نیروهای متخصص به کل کارکنان زیاد است.
3. اعضای هیئتعلمی دانشگاهها و مؤسسات علمى و پژوهشى در مدیریت و راهبری شرکتهاى دانشبنیان مشارکت دارند.
4. شرکتهاى دانشبنیان بودجهی بسیار زیادتری نسبت به دیگر شرکتها برای تحقیق و توسعه نیاز دارند.
5. شرکتهاى دانشبنیان توانمندی ویژهای در استفاده از فناوری برای رشد سریع دارند.
6. توسعهی شرکتهاى دانشبنیان صنعتی، متکی بر توسعهی فناوری است، نه بر سرمایه یا سختافزار.
7. مزیت رقابتی شرکتهاى دانشبنیان، نوآوری در فناوری است.
8. شرکتهاى دانشبنیان بازارهای جدید را از طریق ارائهی محصولات با فناوریهای جدید تسخیر میکنند.
9. شرکتهاى دانشبنیان به روشهای دستی یا نیمهاتوماتیک تکیه ندارد.
10. اغلب شرکتهای دانشبنیان از نظر اندازه جزء شرکتهای کوچک و متوسط محسوب میشوند.
با توجه به ویژگیهای ذکرشده، میتوان اهداف و کارکردهای زیر را برای این شرکتها برشمرد:
1. جذب و تبدیل ایدهها به محصول و مشاغل پایدار.
2. همافزایی علم و ثروت (تجاریسازی علم و دانش).
3. تجاریسازی یافتههای پژوهشی و تحقیقاتی.
4. توانمندسازی دانشآموختگان به منظور ورود به فضای کسبوکار.
5. حمایت، هدایت و سمتدهی در جهت نوآوریها و تولید فناوریهای برتر.
6. ایجاد زمینه برای بهکارگیری هرچه بیشتر توانمندیهای دانشگاهها و واحدهای پژوهشی در جامعه.
7. ترغیب متخصصین، نوآوران، مخترعان، اعضای هیئتعلمی دانشگاهها و واحدهای پژوهشی برای فعالیتهای بیشتر در رفع نیازهای جامعه برای ترویج فرهنگ تجاریسازی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی.
8. تشویق بنگاههای اقتصادی و دستگاههای اجرایی به بهرهگیری از یافتههای پژوهشی و فناوریهای شکلیافته در مراکز پژوهشی.